سیستان فراموش شده: چند سوال از وزیر افغانستان درباره روابط میان ایران و افغانستان درباره مسئله آب
روابط دوجانبه میان ایران و افغانستان تحت تأثیر مسئله آب قرار گرفتهاست. آقای ظریف در مجلس ایران سخن گفتند و اعلام کردند که نامه اخطار به افغانستان ارسال شدهاست. سالانه افغانستان طبق توافق بناست که حقابهای را به میزان ۸۲۰ میلیون مترمکعب برای رود هیرمند در اختیار ایران قرار دهد، آقای کیخا، نماینده زابل در مجلس اعلام کردند که از این میزان تنها ۳ میلیون مترمکعب آن تأمین شدهاست. دلیل عدم پرداخت این حقابه چیست؟
در مورد آب هیرمند، خوشبختانه معاهدهای بین دو کشور وجود دارد که دو کشور به آن پایبند هستند و درمعاهده حقابه ایران، ۸۲۰ میلیون مترمکعب آب در سال نرمال آبی است و این حقابه همواره از طرف افغانستان رعایت شدهاست و فراموش نکنیم که افغانستان در نتیجه گرفتاری در جنگهای تحمیلی چند دهه گذشته و در نتیجه مهاجرتها و ویرانیهایی که به سیستم آبهای کشاورزی افغانستان وارد شدهاست در طول این سالها ساخت و ساز و پروژههای راهاندازی نداشته و نهتنها حقابه پرداخت شده بلکه در برخی سالها افغانستان حتی استفاده سنتی هم از آبهای خود نداشته و در نتیجه تقریباً همه آبهای افغانستان به کشورهای همسایه رفتهاست.
متأسفانه شاهد خشکسالیهای دوامدار و کمسابقه و تغییر اقلیم هستیم و زمانی که این مسائل بحث میگردند باید عوامل اصلی سازنده مشکل شناسایی شوند. اما متأسفانه برخی رسانهها و مقامات محلی گاه اظهاراتی میکنند که گویا افغانستان آب را بسته و اجازه بهرهبرداری از آن توسط ایران را نمیدهد؛ در حالی که در طول این سالها نه تنها حقابه رعایت شدهاست بلکه در سالهای زیادی سالانه دو تا سه برابر حقابه آب جریان داشتهاست.
بحث حقابه یکی از چالشهای عمده طی سالهای گذشتهاست. هرچند معاهده به سال آبی نرمال اشاره دارد اما از سنبله گذشته تا به امروز از ۸۲۰ میلیون مترمکعب تنها ۳ میلیون آن تأمین شده به نظر شما این روند منطقی است؟
فکر میکنم بیشتر شکایتها از حوت و حمل اخیر است. اما اگر آب نیست به دلیل خشکسالی بیسابقهای است که ما شاهد آن هستیم و یقیناً که افغانستان آب را قطع نکردهاست. در برخی مناطق افغانستان بارندگی برف و باران کاهش کمسابقه داشتهاست؛ در همین ماه حوت که پایان زمستان است و از ماههای بارشی محسوب میشود متأسفانه در برخی مناطق کشاورزان ما احشام خود را از دست دادهاند به این دلیل که نه برف و بارانی بوده و نه علفزاری روییدهاست. همین حالا به دلیل خشکسالی کم سابقه و نبود برف و بارش، چند میلیون نفر از مردم افغانستان در معرض قحطی قرار دارند و شاهد کوچهای اجباری در برخی مناطق هستیم.
بهتر است به جای اینکه سوءظن باشد و معلومات غلط به خواهر و برادر ایرانی داده شود با یک رویکرد واقعبینانه به موضوع نگاه کنیم. ما باید اول علل و عوامل مشکل را به خوبی شناسایی کنیم تا دچار اشتباه و بیانصافی نشویم و اذهان را علیه افغانستان تحریک نکنیم. امیدوارم دلهایمان صاف باشد و دعاهای ما به درگاه خداوند مستجاب شود و پروردگار مهربان برف و باران رحمت خود را بر ما نازل کند تا همه از این مشکل رهایی یابیم. منبع اصلی تغذیه رودخانهها، برف است و برفی هم که در زمستان و در چله میآید ماندگار است و اگر برفی نباشد رودخانهها آبی نخواهند داشت.
از طرفی افزایش برداشت چندصدبرابری از آب در طول چند دهه گذشته، افزایش جمعیت، تغییر اقلیم، خشکسالیهای دوامدار، همه اینها عواملی هستندکه در مسائل بحران آب نقش اساسی دارند و این مشکل تنها یک کشور نیست، گذشته از اینکه هرکشوری در داخل خود نیز با چنین مشکلاتی مواجه است.
آقای ظریف تأکید کردند که دو نامه اخطار به افغانستان ارسال شده و تهدید به اقدام متقابل کردند، پاسخ افغانستان به این موضوع چیست؟
این نوع مسائل در ملاقاتها و مذاکرات دو طرف همواره مطرح و راهحل آن جستوجو میشود و افغانستان آماده است به سوءفهمها پاسخ دهد؛ به خصوص در نشستهای مشترک کمیتههای آب دوکشور.
روابط دو کشور باید بر پایه دوستی، همکاری، حسن همجواری، عدم دخالت در امور یکدیگر و اعتماد و احترام متقابل استوار باشد. دوکشور به یکدیگر نیاز دارند؛ افغانستان برای ایران مهم است و ایران برای افغانستان بسیار مهم است و نه تنها در دید کوتاهمدت بلکه در دید بلندمدت و استراتژیک دو کشور برای یکدیگر مهم هستند و باید به دنبال آن باشیم که ابعاد همکاریها گستردهتر شوند. به همکاریهای بیشتر نیاز داریم و باید فضای اعتماد را بیش از پیش تقویت کنیم. مواردی که به ما به عنوان سفارت رسیده و ابلاغ شدهاست به اطلاع مراجع مربوطه در کابل رسیده و به آنها پاسخ داده خواهد شد. اخیراً نیز در این زمینه یادداشتی را دریافت کردیم که به کابل انعکاس داده شده و منتظر پاسخ آن هستیم.
خبرهایی از سدسازیهای افغانستان در آن طرف مرز وجود دارد. این شائبه مطرح میشود که افغانستان قصد دارد آب خود را مدیریت کند و آن را به ایران ندهد، موضوع دیگر خشکی تالاب هامون است که دود این اتفاق در چشم دو کشور خواهد رفت، آیا فکر نمیکنید تالاب هامون تبدیل به فصل مشترکی برای حل این مسئله شود؟ آیا افغانستان فکر نمیکند این موضوع میتواند روی کشور آنها تأثیرگذار باشد؟
افغانستان هم مانند سایر کشورها حق و تکلیف دارد که از ظرفیتها استفاده کند و منابع آبی خود را مدیریت کند و در چارچوب توافقات دوجانبه و حقوق بینالملل حقوق دیگران را رعایت کند. بدون شک مسائل محیط زیستی ازجمله مواردی نیست که منحصر به یک کشور باشد بلکه از پدیدهها و چالشهای جهانی بهشمار میروند.
اکنون برخی از کلانشهرهای ایران و حتی تهران از گرد و خاکی که از عراق و همسایگان عراق برمیخیزد در رنج است و اتفاقاً مسیر بادها اغلب از غرب به شرق است که در نتیجه ضرر خشکی هامون برای افغانستان کمتر از ایران نیست. در همان افغانستان هم مردم در ولایت نیمروز در همسایگی ولایت سیستان و بلوچستان ایران که هیرمند از آن میگذرد تشنه هستند و آب ندارند. خوشبختانه در کمیته آب تفاهمهایی صورت گرفته که خشک شدن هامون و تالابهای مرزی دوکشور آسیبشناسی شود و افغانستان آماده است برای احیای هامون و تالابها همکاری کند.
یعنی افغانستان استحصال آب انجام نمیدهد؟
مناطقی هست در افغانستان از جمله در ولایت نیمروز که رودخانه هیرمند از آن میگذرد ولی آبی برای آشامیدن و کشاورزی ندارند؛ اگر آن محدوده را ببینید شرایط بسیار بد است. مشکل تغییر اقلیم یک مشکل منطقهای و جهانی است. امیدواریم دو کشور بتوانند، در فضای تفاهم و همکاری با یکدیگر، تا آنجا که مقدور باشد برای حل مشکل راه و چارهای بیندیشند.
پیام آفتاب
اگر واقعا در افغانستان آب برای دادن حقابه نیست کمیته بازرسی از هردو کشور تشکیل شود تا مقدار آب در پشت سده با نظارت بازرسین دوکشور اندازه گیری شود در این صورت همه موارد مشخص میشود
افغانستان اگر دچار جنگ زدگی ست با این اوضاع چطور باقدرت تمام سد سازی انجام میدهد اگر آب ندارند چرا پیاپی سدسازیهای جدیدی انجام میدهند نکند برای دادن حقابه رود هیرمند و هریرود ازین به بعد ازایران نفت و یا پول درخواست کند و در ازای آن به ایران آب بدهد مشکل ریزگردهای دریاچه هامون سیستان وابسته به آب رودخانه هیرمند هست مگر تا الان که آبی از طرف افغانستان آمده حقابه بوده است اگر افغانها چند سال قبل توانایی سد سازی داشتن حتما زودتر اینکار را انجام میدادند که حتی سرریز شدن آب سدها هم به دریاچه هامون نرسد