بومی یا غیر بومی مساله این است!!!! خدمت به کشور مرز نمیشناسد، شایسته سالاری رمزی برای توسعه منطقه
در انتصاب مدیران همیشه واژه های بومی و غیر بومی حربه مدیران ناکار آمدی قرار داشته که در برابر گزینه های یک پست مدیریتی خود را در سطح پایین تری دیده و شانسی برای خود قائل نبوده، از این رو با تحریک افکار عمومی و بولد نمودن واژه های اینچنینی به نوعی قصد داشته تا رزومه خود نسبت به دیگر رقبا را تحت الشعاع قرار داده حال آنکه این سوال از اساس غلط و خطاست، همه ایران سرای من است و خدمت به مردم مرز و قومیت نمیشناسد.
متاسفانه همیشه عده ای معدود با عینک بدبینی به جان جامعه افتاده و درواقع گمان می کنند در نبود یک مدیر بومی قطار توسعه متوقف می شود حال آنکه در گذشته این افراد خود در سطوح مختلف مدیریتی همین نهادها و ارگان ها سال های متمادی دارای رده های مدیریتی مختلف بوده و رشد و توسعه ای اگر سیستم های مد نظر داشته اینان نیز دربه ثمر رسیدن آنان نقش پررنگ خویش را به اثبات رسانده اند.
متاسفانه عده ای بر خلاف تمام فلسفه مدیریتی و با دیدگاه ناسیونالیستی صرف بدنبال ایجاد پان قومیست های خاص خود هستند و هیچ اعتقادی بر توانمندی های نیروهای غیر بومی ندارند، اما نکته اینجاست که اصل و اساس مدیریت در نظام اسلامی مقوله خدمت و شایسته سالاریست و آنچه باید مد نظر قرار گیرد راه خدمتگذاری بیشتر و بهتر به مردم است، حال آنکه شایسته سالاری و تخصص مقوله ای مهمتر و بعنوان چتری بر دیگر موارد سایه افکنده تا بالاتر و مهمتر از دیگر مباحث تلقی گردد.
نگارنده بعنوان عضوی از خانواده دانشگاهی این مرز بوم براین قائل بوده بحث مدیران بومی و غیربومی وقتی با رعایت ملاک صلاحیت و شایستگی مدنظر قرار گیرد نتایج آن بطور قطع متفاوت خواهد بود چرا که همین افراد در رده مختلف سازمانی در زمان حضور خود همیشه زمینه ساز تعامل و هم افزایی و همکاری هرچه بیشتر میان نیروهای بومی و غیر بومی منطقه بودند.
در همین سیستان و بلوچستان تا بحال در موارد متعددی مدیران غیربومی کارآمدی داشته که درعین غیر بومی بودن توانستند منشاء خدمات بسیاری در استان گردند و در مقابل در زمان مدیریت همین افراد منتقد امروز نتوانستند از خود کارنامه قابل به عرضی برجای گذارند، علاوه بر این نباید فراموش کرد زمانی که بحث مدیران بومی و غیربومی بجای نکات فنی و دقیق دستخوش سیاسی کاری و مباحثی از این دست می شود، زمینه های منفی و ذهنیت های ناخوشی از سیستان در میان مسولان ملی ایجاد خواهد کرد که این هرگز به نفع مردم منطقه نیست.
متاسفانه برخی نمیخواهند باور کنند که همه ایران سرای من است و خدمت به این مرز بوم دین و مذهب نمیشناسد همانگونه که حاج قاسم عزیز و بزرگوار ما از بزرگترین آرزوهای وی این بود روزگاری خادم مردم سیستان شود با این نگاه برخی افراد پس حاج قاسم هم در خیال خود خواسته ای پوچ را دنبال میکرد چرا که درعین اعتقادات قوی و شایستگی های بسیار بالای خود باید با مهرغربومی بودن از توفیق خدمت و آبادانی سیستان بازمیماند!
افکار بسته ، تنگ نظری ها و عادت همیشه برخی بر بی اعتمادی به مدیران شایسته و متخصص سبب شده تا اغلب دوره های مدیران بومی در این محافل علمی آبستن حاشیه های ناخوشایندی باشد که در شان هیچ محفل علمی نبوده و نیست و حال آنکه پس از سالها به گفته خود عزیزان که این مناصب با مدیران بومی خود هیچ دست آورد ملموسی برای منطقه نداشته و اکنون که دریک فضای آرام و بدور تنش درحال شکوفایی علم و تخصص است مجددا بدنبال بازگشت دانشگاه های منطقه به همان جو متشنج و دعواهای سیاسی صرف هستند که به اذعان خود تا کنون هیچ دست آورد مثبتی برای مردم و منطقه نداشته است.
کافی است منتقدین گرانقدر به رزومه افراد مورد انتقاد نگاهی بیاندازند بدرستی درک خواهند کرد این افراد طی سالهای متمادی، در رده های مختلف سازمانی این نهادها با حضور مدیران بومی حضور داشته و تخصص های لازم را پس از دو دهه حضور در سیستان برای رشد تعالی منطقه همراه خود داشته و گذر زمان پوچی ادعاهای واهی آنان که خود نیز بر آن واقف اند به اثبات خواهد رساند.
در پایان باری دیگر تاکید می شود بومی یا غیر بومی بودن خود از اساس سوالی خطاست، مسئول باید مدیر ، مدبر ، دلسوز و از همه مهمتر متخصص در حوزه مدیریتی خود باشد، مدیریت بلد بوده و نقاط ضعف و قوت سیستم تحت امر خود را بشناسد و در راستای تقویت یا رفع آنها اهتمام ورزیده و استراتژی لازم برای پیشبرد سیستم به سمت توسعه ورشد بهتر را داشته و بکار برد، حال با صرف چنین توضیحاتی در میان همه افراد حاضر شخصیت هایی بهتر از ایشان میشناسید که دو دهه مورد وثوق تمام مدیران بومی و غیر بومی منطقه باشند و در عین حال در سمت های مختلف سازمانی حضور داشته و بیش از هر شخصیت دیگری آگاه به عوالم مدیریتی تحت امر خویش باشند؟