✅سالهاست كه داغ خشكسالي بر دوش مردم سيستان و بلوچستان سنگيني مي كند و سالهاست كه خبري از حق آبه نيست
✅سالهاست كه انبار غله ديگر آن انبار غله ي سابق نيست و مرهمي هم براي اين زخم عميق پيدا نشد كه نشد
✅سالهاست كه بوي خاك و طوفانِ سيستان خيلي ها را اذيت كرد و همان خيلي هابجاي قدم از قدم برداشتن ؛ دست روي دست گذاشتند تا خشكسالي همچنان خودي نشان دهد
✅سالهاست كه خشكسالي سيستان و بلوچستان را سنجاق كرده اند به نامه ها و تقديمشً مي كنند به مسئولين ،غافل از اينكه كار از اين حرف ها گذشته است
✅در طول همه ي اين سالها اما بودند كساني كه در ميدان عمل ،از لنز كوچك دوربين واقعيت اين سرزمين را به همه نشان دادند و تعداد گزارش هاي طوفان و تلف شدن هزاران هزار ماهي خود گواه اين امر است
✅ در طول اين سالها آنچنان خشكسالي را روايت كرديم كه گويي در ميدان جنگ هستيم و فاصله ي ما با ” مين ” چيزي نبود ؛البته ميدان جنگي كه ” مين ” هايش از جنس بيماري تنفسي،آسم و بيماري هاي چشمي بود،آخر ميدانستيم از پشت ماسك نمي شود پاي درددل مردم طوفان زده نشست
✅در همه ي اين سالها،سكانس ابتدايي هر خبر و گزارشي را با خشكسالي شروع كرديم و راوي اشك صياد ،كشاورز و دامدار بوديم
✅و بجاي اينكه داغشان را تازه كنيم؛راه حل و پيام را در كلام خودشان جست و جو كرديم
✅مثلا باغدار گل محمدي گفت:”بجاي كشت گندم،محصولي را كاشتم كه نياز به آب كم و به تبع سود فراواني هم دارد،او در خشكسالي زندگي اش را ساخته و ما پيامش را به گوش مردم رسانديم”
✅بي دليل نيست كه شبكه هاي سراسري هم از اين گزارش استقبال كردند چرا كه اين گزارش سرشار از پيام هاي بموقع و البته كارساز بود
✅حالا در اين وانفساي خشكسالي،بجاي درافتادن با كساني كه انجام وظيفه كرده اند و الحق بجاي حرف؛عمل كرده اند بايد به قول معروف گفت:”دو صد گفته/چون نيم كردار نيست”
“حوريه رخشانی”