سیستان فراموش شده:در سال 1350 تفاهم نامهاي با عنوان حقآبه ايران از هيرمند بين ايران و افغانستان منعقد شد. طبق اين تفاهم نامه افغانستان موظف به اين بود که مسير آب را باز بگذارد، تا سالانه 820 ميليون متر مکعب آب به صورت مستمر وارد درياچه هامون شود. به رغم اينکه اين حجم از منابع آبي باز هم براي استان پهناور سيستان و بلوچستان ناکافي بود، اما افغانها همين مقدار هم طي 2 دهه اخير تخصيص ندادند. هربار هم حجم آب پشت سدها زياد و خارج از ظرفيت زيرساختهايشان ميشد، سدها را براي جلوگيري از خسارت ديدن باز ميکردند. از اين رو آب به صورت سيل در هيرمند و هامون جاري ميشد و در بهار خانه و زندگي سيستانيها را با خود ميبرد. آنها هم همان سيل را به پاي حقآبه ايران از افغانستان ميگذاشتند. اين نيز درحالي بود که طبق تفاهمنامه، آب بايد به صورت مستمر در هيرمند به سوي ايراني جاري ميشد. حالا امسال به رغم اينکه سيستان و بلوچستان با خشکسالي حدود 18 ساله مواجه شده است؛ هيچ سيلي نيامد و سيستان خشک ماند. اين نيز درحالي بود که طبق برنامهريزي هر ساله جهادکشاورزي در دي ماه آب براي فعاليتهاي کشاورزي از چاهنيمهها به سمت مزارع باز شد تا کشاورزان گندم و جو کشت کنند. کشاورزان هم بذرهايشان را تقديم 47 هزار هکتار از خاک کردند و بعد از انتظار طولاني هيچ آبي نديدند. از همين رو هرچه داشتند و کاشتند نابود شد. به گفته رضا نجفی، رئیس سابق سازمان جهاد کشاورزی سیستان و بلوچستان اين اتفاق ۲۴۷ میلیارد تومان خسارت به کشاورزان استان وارد کرد. البته اين رخداد به همينجا ختم نميشود؛ چرا که هامون تشنه درحال حاضر به عنوان يک کانون قوي ريزگردها شناخته ميشود. آن هم در استاني که پيش از اين با طوفانهاي 160 روزه که قديمتر به بادهاي 120 روزه شهرت داشت مواجه است.
ارسال گزارشات مديريت بحران به دولت
درحال حاضر پرونده خشکسالي و عدم تخصيص حقآبه ايران از سوي افغانستان روي ميز ستاد مديريت بحران کشوري قرار گرفته است. در اين رابطه مدیرکل مدیریت بحران سیستان و بلوچستان با اشاره به اينکه پيگيري حقآبه ايران از افغانستان خارج از عهده استان است، به «جوان» ميگويد:« اين موضوع مسئلهاي ملي است و مسئولان وزارت خارجه بايد پيگر آن باشند.»
رضا اربابی با اشاره به اينکه موضوع به وزراي امور خارجه، جهادکشاورزي و نيرو انتقال داده شده است، ميافزايد:« متاسفانه امسال با خشکسالي بسيار شديدي مواجه شدهايم. در حال حاضر طبق بررسيهاي انجام شده، در منطقه سيستان تنها 10 ميليمتر بارندگي داشتهايم و اين درحالي است که حيات اين منطقه وابسته به آبرساني است.» آب انتقالي از هيرمند هم که طي سال جاري با کاهش بيش از 97 درصدي مواجه شده است. وي با تاييد اين موضوع و با اشاره به اينکه تمام معيشت مردم وابسته به حقآبه ايران از افغانستان است، ادامه ميدهد:« گزارشات بحران پيش آمده به ستاد بحران کشور ارسال شده است و دو روز گذشته هم با قائم مقام سازمان عشايري کشور جلسه داشتيم.» چرا که خشکسالي هم کشاورزان، هم دامدارن و هم عشاير را متاثر کرده است. اربابی بيان ميکند:« در حال حاضر کشاورزان لطمه بزرگي ديدهاند و متاسفانه از47 هزار هکتار زمين زراعي کشت شده، تنها 9 هزار هکتار آن بيمه بوده و خسارت دريافت ميکند.» البته اين 47 هزار هکتار نيز تمام زمينهاي کشاورزي استان نيست و سال گذشته کشاورزان با محدوديت بسياري براي کشت مواجه شده بودند. در اين خصوص لازم به ذکر است که متوسط زمينهاي کشاورزي که در اين استان به زير کشت ميرفته است، 130 هزار هکتار بوده است که آن هم طي دو دهه اخير به حدود 50 هزار هکتار کاهش يافته بوده است. امسال همين مقدار هم نتوانست معيشت کشاورزان را تامين کند.
نقض قانون مصوب مجلس از سوي دولت
کشاورزاني که در روستاهايشان ماندند و براي کشاورزي، کارگري و کار به مناطق ديگر نرفتند و با اين اميد که محصول برداشت ميکنند، اندوخته خود را کاشتند و امسال تنها غم و حسرت برداشت کردند. در اين خصوص نماينده مردم زابل در مجلس شوراي اسلامي با تاييد مطالب فوق و در گفتگو با «جوان» ميگويد:« طبق تفاهمنامه پيشبيني شده، افغانستان در زمان خشکسالي و پر آبي بايد به تعهد خود عمل کند. حالا هم که به رغم ادعاي کاهش بارندگي در اين کشور؛ همچنان سد کجکي آب دارد و بهانهاي براي بدعهدي نيست.» حبيب دهمرده با اشاره به اينکه سالهاست اين بدعهدي از سوي افغانستان انجام ميشود، ميافزايد:« هامون در گذشته پر آب بود و فعاليتهاي صيادي در آن انجام ميشد. حالا خشک شده است و هزاران شغل سيستان و بلوچستانيها را از بين برده است.» مسئلهاي که بايد طي اين دو دهه اخير خشکسالي از سوي مسئولان داخلي پيگري ميشد و نشد. اين نماينده مجلس با انتقاد از عدم پيگري از سوي دولت، ادامه ميدهد:« در سالهاي گذشته قانوني در مجلس با عنوان پيگيري حقآبه ايران از افغانستان براي دولت نبود. اما در سال گذشته با تلاشهاي صورت گرفته، اين حق مردم استان به عنوان قانون وضع شد. حالا اين سوال را از دولتمردان ميپرسم که چرا طبق قانون مصوب شده در مجلس عمل نکردهاند؟» دهمرده با اشاره به صحبتها و اقدامات ناچيز مسئولان ميگويد:« تمام وعدههاي آقاي ظريف خوب است؛ اما تاکنون قطرهاي آب نصيب مردم سيستان نکرده است.متاسفانه درسال زراعي 95-96 ، 1700 ميليون مترمکعب آب در هامون جاري شده که اين مقدار در سال 96-97 با کاهش 8/97 درصدي تنها 36 ميليون متر مکعب بوده است!»
درحال حاضر به گفته اين نماينده مجلس 500 هزار نفر از جمعيت استان نه شغلي و نه راهي براي تامين معيشت دارند. موضوعي که وي در تاريخ 18 فروردين امسال با ارسال نامهاي به رئيسجمهور پيگير وضعيت حقآبه ايران شد. طبق اين نامه نماينده زابل با تشريح اين موضوع که حقآبه ايران از سوي افغانستان تامين نميشود؛ از بحراني بودن وضعيت معيشت مردم مرزنشين و به دنبال آن افزايش مهاجرت سيستانيها اظهار نگراني کرده است. مسئلهاي که به اعتقاد وي امنيت مرزها را هم به خطر مياندازد.
تابستان و بادهاي 120 روزه در کمين مردم
حالا مجموع اتفاقات پيش آمده منجر به اين شده است که منبع ورودي آب به سيستان و بلوچستان از تابستان سال گذشته قطع شود. نه باراني بوده است و نه حقآبهاي تخصيص داده شده است. تابستان و بادهاي معروف به 120 روزه هم که در راه هستند. در اين خصوص حسنيه ارباب افضلي، استاد يکي از دانشگاههاي سيستان و بلوچستان با اشاره به اينکه درحال حاضر آبي براي فعاليتهاي کشاورزي و دامداري نيست، به خبرنگار «جوان» ميگويد:« وضعيت بيآبي در استان به مرتبهاي رسيده است که خيلي از روستاييان به اين اميد که در نزديکي مرز آب و علوفهاي براي دامهايشان باشد، به آن سمت رفتند و در کمال نااميدي آنجا هم خشک و بيآب بود.» به گفته اين استان دانشگاه دير يا زود با توجه به اينکه نه آبي براي زندگي هست و نه معيشت مردم تامين ميشود و بادهاي معروف 120 روزه هم از 20 ارديبهشت ماه شروع ميشوند؛ جمعيت زيادي از روستاييان مهاجرت را انتخاب کنند. اين آسيبشناس اجتماعي ادامه ميدهد:« چرا که به تابستان نزديک ميشويم و اغلب روستاهايي که از آب شرب لوله کشي در فصول خنک سال برخوردار بودند در اين فصل بدون آب ميمانند. از اين رو يک روز درميان يا حتي بيشتر تانکر آبرساني به محل سکونتشان ميرود و به هر نفر تنها 15 ليتر آب تخصيص داده ميشود که اين آب براي شرب تا فعاليتهاي دامداري مورد مصرف قرار ميگيرد.» اين استاد دانشگاه ميگويد:« بنابراين مهاجرت مردم و خالي شدن مرزها دور از انتظار نيست. علاوه بر اين، کشاورزان و دامداران استان شهرهاي زابل و زاهدان را انتخاب ميکنند و بر حاشيهنشيني و فقر دامن ميزنند، يا به استانهاي همچوار ميروند.»
میترا شهبازی،روزنامه جوان