سیستان فراموش شده: محمدرضا عليمرادی متخصص اقليمشناسی از چگونگی بازگشت حيات دوباره به هامون میگوید.
حفظ تالاب با پاشيدن خاكپوش طبيعي در كوتاهمدت. آيا ۷ تا ۱۷ ميليارد مترمكعب آب در اختيار داريم؟
به گزارش پایگاه خبری سیستان فراموش شده به نقل از روزنامه اعتماد: طوفان از مردادماه تا همين امروز هر روز به سيستان هجوم آورده است. طوفان با هر بار آمدنش گرد و غبار گستردهاي را هم با خودش براي سيستاني سوغات ميآورد تا جايي كه ديگر نفس انسان تنگ ميشود. ذرات معلق در هوا از ٥ تا ٦٠ برابر حد مجاز در روزهاي گذشته در شهرهاي شمال استان سيستان و بلوچستان ثبت شده است. شنهاي روان هم به خانه مردم حاشيه تالاب هامون هجوم آورده و آنها را محاصره كرده است. عكسهاي خبرگزاريها را ببينيد تا بهتر مفهوم محاصره سيستان در شنهاي روان را درك كنيد. در چنين وضعيتي هنوز مسوولان استاني و كشور راهحل دقيقي براي مقابله با اين بحران ارايه نكردهاند. هر چه باشد هجوم شنهاي روان و گردوغبار ناشي از خشك شدن تالاب هامون است. در اين شرايط كه هامون آب ندارد چه بايد كرد؟ براي يافتن اين پرسش با «محمدرضا عليمرادي»، دانشآموخته دكتراي تغيير اقليم به گفتوگو نشستيم. عليمرادي اهل سيستان و بلوچستان است و در همين استان مشغول در اداره كل حفاظت محيط زيست مشغول به كار است. او به عنوان يكي از پژوهشگراني كه براي يافتن راهحل معضلات موجود كار ميداني انجام داده، كوشش كرد صورتبندي دقيقي از وضع موجود و راهحلهاي متصور براي آن را ارايه كند.
جناب آقاي عليمرادي به عنوان كسي كه هم اهل سيستان و بلوچستان هستيد و هم از نظر علمي درباره مباحث تغيير اقليم مطالعه ميكنيد؛ تحليلتان درباره طوفانهاي اخير چيست. كانونهاي اصلي گرد و غبار سيستان كدامند و اين همه گرد و خاک و شن روان چگونه روانه زندگي مردم سيستان شده است؟
در حوزه سيستان بستر خشکیده تالاب هامون یکی از كانونهای اصلي طوفانهاي همراه با گرد و غبار است. گرد و غبار و شنهاي روان دو منشا دارند؛ يكي داخلي و ديگري خارجي. همانطور كه اطلاع داريد تالاب هامون بين ايران و افغانستان مشترك است. اگر به عکسهاي هوايي نگاه كنيم ميبينيم توفانهاي اخير گرد و غبار و شنهاي روان كه از بستر تالاب و رودخانه های منتهی به تالاب منشاء میگیرند، را با خود حمل ميكنند. در قسمتهايي از تالاب كه محل تردد خودروها است يا قسمتهايي كه چگالي یا وزن مخصوص خاک بستر كمتر است نیز مستعد کانون گرد و غبار شدن است. بهطور كلي بايد گفت منشاء اصلی گرد و غبار غالبا” بستر تالاب هامون در هر دو کشور ایران و افغانستان است.
برخي مسوولان سيستان معتقدند فعاليت غيرضابطهمند واحدهاي دانهبندي شن و ماسه در جاده زابل به نهبندان هم در تشديد بحران گرد و غبار و هجوم شن به شهرهاي سيستان موثرند. چقدر اين ادعا دقيق است؟
واحدهاي دانهبندي شن و ماسه ملزم هستند از سيستم آبپاش استفاده كنند اما خيلي روي فعاليت آنها نظارت نميشود. البته بسياري از اين واحدها براي تهيه آب با مشكل مواجهند. حتما” خبر داريد به حدود ٥٠٠ روستا به شيوه «سقايي» و از طريق تانكر آبرساني ميشود. در اين شرايط كم آبي واحدهاي شن و ماسه هم استدلالشان اين است كه نميتوانند آب مورد نيازشان را تامين كنند. اما بايد توجه كنيم كه طوفانهاي منطقه سيستان در سطح خيلي وسيع رخ ميدهد و نقش اين واحدها خيلي زياد نيست. البته میتوان گفت گرد و غبار ناشی از فعالیت واحدهای دانه بندی شن و ماسه هم با سهم بسیار کمتر در اين وضعيت نقش دارند. يك سري كانون هم در قسمت شمالی جاده زابل به نهبندان اخیرا” ایجاد شده اند كه بخشي از گرد و غبار نیز از آنجا بلند برمی خیزد که آن كانونها نیز روستاهاي منطقه در حوزه شهرستان هامون را تحت تاثير قرار ميدهد..
مردم سيستان هميشه با بادهاي ١٢٠ روزه مواجه بودهاند اما برخي از شهروندان زابل، نيمروز و شهرهاي ديگر سيستان به «اعتماد» گفتهاند طوفانهايي كه امسال تجربه كردهاند با سالهاي قبل متفاوت بوده است. از نظر علمي دليل اين تغيير چيست؟
در واقع علت بادهای ۱۲۰ روزه جابجایی هوای گرم «دشت سیستان» با هوای سرد عرض های شمالی است. ایجاد یک سیستم کم فشار در ماه های تابستان بر روی کویر ریگستان و حرکت به سمت بالا به منظور حفظ تعادل با هوای خشک استپ های مرتفع آسیای مرکزی، موجب حرکت توده هوای خشک از سمت شمال وشمال غرب به به سمت جنوب و جنوب شرق می شود و به خاطر تداوم وزش به باد ۱۲۰ روزه مشهور است.
این بادها متاثر از «بادهای موسمی هند» هستند. بدین صورت که در شمال «افغانستان» براثر استقرار یک سیستم پرفشار رطوبت خود را در اثر ریزش باران های سنگین از دست داده و همزمان با آن یک سیستم کم فشار فصلی از نوع حرارتی هستند و در دشت زابل به وجود می آید. و به علت اختلاف فشار هوا بین کوهستان های افغانستان و دشت سیستان تشکیل می شوند.
به علت شکل توپوگرافیک «دشت زابل»، ارتفاعات پلنگان در غرب و ارتفاعات بابائی در شمال شرق این دشت واقع شده است، حالت کانال طبیعی ایجاد نموده و باعث تشدید سرعت باد می شود. این بادها دارای جهت شمالی و یا شمال غربی است.
میزان شدت آنها ناشي از گرادیان یا اختلاف فشار است. اختلاف فشار هم از اختلاف دما به وجود ميآيد از وقتي درياچه هامون بهطور كامل خشك شده دماي هوا هم خيلي بالا رفته است. در زماني كه تالاب هامون خشك نشده بود آب درون تالاب نقش مرطوبكننده و متعادلكننده دماي هوا را بر عهده داشت. با خشك شدن تالاب سرعت بادها افزايش يافته است. وقتي بادها به تالاب ميرسند به علت افزایش جریانات همرفتی و جابجایی سریعتر توده هوا، سرعتشان دو برابر هم ميشود. در نتيجه افزايش سرعت باد موجب ميشود رسوبات بيشتري هم حمل شود.
پس در واقع عمده آنچه به عنوان گرد و غبار شناخته ميشود از كف تالاب خشك شده هامون بلند ميشود و هواي سيستان را آلوده ميكند؟
بله. هر سال مقدار كمي آب به صورت سيلاب و دشتمال به تالاب ميآيد. سيلابها حامل رسوبات زيادي هستند. منشاء بخش اعظمی از گرد و غبار در مرحله اول رسوبات ته نشین شده در مصب رودخانههاي تغذيهكننده تالاب، در مرحله دوم بستر خود رودخانه ها و تالاب است براي مثال ميزان آبي كه از «فراه رود» در افغانستان به بخش شمالی هامون سابوري ميريزد بر اثر تبخير بالا خيلي زود خشك ميشود چرا که هر سال ما با تبخير بیش از ٤ هزار ميليمتر روبهرو هستيم.در چنين شرايطي وقتي آب خشك ميشود رسوبات آن باقي ميماند. در قسمت هامون پوزك هم همين وضعيت حاكم است. در منطقه سيستان و خارج از محدوده تالاب نیز كانون و خاستگاه ديگري براي گرد و غبار تحت عنوان كانونهاي فرعي و مسیرهای حمل شنهای روان وجود دارند كه بيشتر در دفن شدن اماکن مسکونی و روستاهای مسیر حرکت شنهای روان نقش دارند.
اين كانونهای فرعی چگونه به بحرانی تر شدن طوفانها كمک می كنند؟
رودخانه هیرمند كه از داخل افغانستان منشاء میگیرد و وارد سيستان ميشود گاهي تا ٥٠ درصد رسوبات دارد.رسوبات دانه درشت تر از همان ابتدای راه در داخل رودخانههاي منتهی به تالاب، نشست کرده و تا ورود سیلاب بعدی و یا عملیات لایروبی باقي ميماند و در واقع نقش كانون شنهای روان را ايفا ميكنند. لذا در زمان وزش بادهای محلی موسوم به ۱۲۰ روزه روستاها و مناطق مسكوني كنار و در جنوب رودخانهها در معرض تهديد هستند. پس ما يكسری كانون داريم كه در داخل تالاب هامون قرار دارد و يك سري كانونهاي دیگر در رودخانههايي كه در دشت سيستان منتهي به تالاب هامون ميشوند و يك سري كانونهاي حمل که معروفترین آنها، نیاتک، شیله و جزینک هستند.
آقاي عليمرادی راهحل واقع بينانه غلبه بر اين بحران چيست. همه می گويند تالاب هامون بايد احيا شود. آيا احيای تالاب ممكن است؟
براي غلبه بر اين بحران چندين راه حل کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت وجود دارد؛ اول بايد وضعيت فعلي تالاب را به صورت واقع بينانه ارزيابي كنيم. اگر قرار باشد تالاب هامون آبگيري شود و يك ارتباط هيدرولوژيكي بين تمام بخشهاي آن برقرار شود و آب از رودخانه شیله به گود زره افغانستان جاری شود، طبق مطالعات صورت گرفته حدود ١٧ ميليارد مترمكعب آب نياز است. اين براي وضعيتي است كه تالاب هم در افغانستان و هم در ايران پر از آب باشد و اصطلاحا” هر سه كاسه هامون پر و متصل بهم شوند. اما اگر قرار باشد تالاب براي نياز اكولوژيكي آب داشته باشد، يعني حداقل كاركردهاي هر سه گودی تالاب احيا شود و در واقع آب اين سه گودی پوزک، سابوری و هیرمند به يكديگر متصل نباشد. حداقل به ٧ ميليارد متر مكعب آب نياز است. بهطور ميانگين ميزان آب مورد نياز هامون چيزي حدود ١٠ ميليارد متر مكعب است تا تالاب از وضعيت فعلي خارج شود. اما آيا ما ١٠ ميليارد مترمكعب آب در اختيار داريم؟ پاسخ روشن است؛ خير. لذا لازم است با رایزنی های بین المللی حق آبه تالاب جهت مصارف شرب، کشاورزی و زیست محیطی از ۸۲۰ میلیون متر مکعب سالانه در مواقع ترسالی طبق توافقات بین المللی قبلی به خیلی بیشتر از این میزان افزایش یابد. زیرا شرایط خشکسالی حاکم است و تالاب کاملا” خشک است.
خب در اين وضعيت چه راهحلهاي ديگري وجود دارد؟ آيا كاشت گياهان بومي براي تثبيت كانونهاي گرد و غبار را توصيه ميكنيد؟
براي يافتن راهحلهاي اجرایی مطالعات و پژوهشهایی با استفاده از تصاویر ماهواره ای، فن سنجش از راه دور ، نرمافزار GIS و بررسیهای میدانی انجام شده است. بر اساس يافتههاي اين مطالعات هدف ما در مرحله اول بايد مبتني بر حفظ آب موجود باشد چون در بخشهايي از تالاب اگر آب هم پخش شود خيلي زود خشك ميشود. لذا بايد احیای قسمتهای مختلف تالاب را اولويتبندي كنيم، در قسمتهايي از تالاب كه گودي بيشتري وجود دارد مثل وسط هامون سابوري كه از عمق بيشتري برخوردار است بايد آب را حفظ كنيم تا كاركردهاي تالاب هم حفظ شود. راهحل ديگر اين است كه قسمتهايي مانند حاشيه تالاب و حدفاصل بین گودیها را كه آب به آنجا سالهاست نميرسد با استفاده از «مالچ های طبیعی و آلي» (خاكپوش) كانونهای گرد و غبار را تثبيت كنيم. مالچهاي آلي پايه پروتئین گياهي دارند و از گياهان موجود در خود استان توليد ميشوند كه قبلا” تولید آزمایشی آن صورت گرفته است. استفاده از اين مالچها در مقايسه با مالچهاي پلیمری (شيميايي) و نفتی بهتر است زيرا ميتواند حافظ محيط زيست هم باشد. همچنين در جاهايي از تالاب بايد از مالچهاي سنگي (شن دانه درشت بادامی)استفاده كرد. مثل مسير تردد خودروها در داخل تالاب که اینگونه محلها را ميتوان با مالچ سنگي فيكس كنيم. درباره كشت گونههاي گياهي هم بايد بگويم دو، سه گونه گياهي بومی منطقه شناسايي شدهاند كه قادرند با كمترين آب و در سختترين شرايط رشد و بافت خاك را تثبيت كنند. ضمن اينكه این گیاهان انتخاب شده، استفاده دارويي نیز دارند و حتي برخي از اين گياهان براي توليد صنايع دستي و علوفه دام هم به كار ميآيند. ضمنا” تکنولوژی جدیدی معرفی شده است که با یک بار آب دادن پای گیاه با تجهیزات خاص و ارزان قیمت تا یکسال نیاز آبی گیاه یا نهال مربوطه برطرف میشود.
خب كی قرار است اين راهحلها اجرايی شوند؟
اميدوارم در آيندهاي نزديك اين اتفاق بيفتد. به کمک محققین و پژوهشگران بومی استان یک تیم قوی تشکیل داده ایم که به محض فراهم شدن شرایط و بودجه مورد نیاز عملیات اجرایی آغاز خواهد شد. هم اکنون مديريت بحران استان اين آمادگي را دارد كه از اين روشهاي تلفيقي استفاده كند و تثبيت كانونها با استفاده از مالچهاي آلي را در دستور كار قرار بدهد. اميدوارم كه هر چه سريعتر روشهايي كه در سطح آزمايشگاهي توسط تیم پژوهشی مان طی ۴ سال گذشته امتحان شده و جوابگو بودهاند را در سطح گسترده در استان مورد استفاده قرار دهيم و برای همیشه از شر گرد و غبار رها شویم.
مالچ پاشی فقط در حد حرف و حدیث باقی مانده .از عمل بگویید و از این که چه وقت اجرایی میشود