و اذا قلتم فاعدلوا
هر گاه سخن می گوئیید به عدالت سخن بگوئیید ( آیه ۱۵۲سوره مبارکه انعام)
هوالمحبوب
نقدی دردمنشانه بر سخنان یک سویه برخی بزرگان در سیستان
این روزها در سیستان کار کردن در تمامی ابعاد چه فرهنگی ، چه هنری و چه سیاسی سخت و طاقت فرسات تا کنون به این یقین نرسیده بودم اما در این چند ساله اخیر کاملا این موضوع برایم روشن شد که سیستان منطقه حسادت هاست ، سیستان منطقه بی مهری هاست که اگر اوج بگیری هستند دست هایی که بال های پروازت را بشکنند…! اکنون خیلی خوب از درد دل نماینده سیستان در جمع مطالبه گران دریافتم که چرا یک نماینده که آنقدر قدرت دارد حرف از دست های پنهان و آشکار پشت پرده دارد…! که حتی این دست های آلوده میتواند در مقابل یک نماینده سنگ بیندازد و مانع از اجرایی کردن طرح ها شود حال فرض کنید دیگر یک موسسه که آن هم برای هنر و تمدن این سرزمین بعد مدت ها به پا شده چه رنج ها و مشقت ها و تهمت هایی را باید تحمل کند تا در این شهر فراموش شده بتواند اندکی از این روح بی جان این شهر فراموش شده را جان بخشد…!
روی سخنم با بزرگان سیستان است که شما دیگر چرا؟! سیستان را چه شده که هر کس بنای کاری را مینهد در دم باید منهدم شود؟!! وقتی اوضاع شهر شده مثل شهر ارواح چرا باید چهار جوانی که اگر همین اندک شور و نشاط هم نباشد این اندک کسانی که دل در گرو این تمدن دارند لاجرم یا از شهر باید بروند یا مثل همان ۶۵درصد که معتاد به مواد مخدر گشته اند، مثل همان ها شوند…!
روی سخنم با بزرگانی ست که نماز جمعه ای که باید محفل دعوت به تقوای الهی باشد باید جایگاهی شود برای کوبیدن چند جوان که برای لحظاتی مردم را میخندانند…! یقین کردن به موضوع خبط وخطا آن هم برای نائب حضرت آقا و خطیب های جمعه ،جایی بسی تاسف را به دنبال خواهد داشت…! چرا باید همیشه در سیستان تخم حسد و کینه کاشته شود؟!! چرا باید قصاص قبل از جنایت شود و بدون یقین به موضوع در خانه خدا در جایی که فقط باید مردم به تقوای الهی دعوت شوند اینچنین باید خطبه گفته شود؟!!
آری روی سخنم با بزرگان سیستان پر از آشوب ، این دیار فراموش شده، این شهر ارواح است که من بعنوان جوان چه کسی باید الگویم باشد جز شما؟! اگر شما فقط به صرف شنیدن از این و آن خطبه ها را به برکناری و زمین زدن افرادی اختصاص می دهید پس جوانان ما حرمت و احترام و عدالت را از چه کسی الگو بگیرند؟! آیا مگر غیر این است که همه اقتدا می کنیم به نائب حضرت آقا؟!! پس اگر آن نائب حتی یک بار این جوانانی که سعی در زنده نگه داشتن تمدن این شهر دارند را از نزدیک ندیده باشد و یا با عقبه خانواده گی و تحصیلاتشان آگاه نباشد و با صرف فقط اخبار چند نفر مغرض چنین خطبه هایی عنوان کند پس باید گفت وای اسفا براین دیار و مردمش و عدالت …! سیستانی که هزاران درد و مشکل برای فریاد دارد و هیچ فریاد رسی نیست زیرا حق گوی و عدالتی نیست…!
و سخن آخر اینکه تا زمانی که حسد و کینه و بخل باشد، بقول نماینده این شهر آن سنگ هایی که انداخته میشود باید یعقوبی و رستمی دیگر زاده شود تا آن ها را جا به جا کند تا بلکه بشود در این سرزمین دوباره روح نشاط و شادی و یکدلی را دید! و اگر چنین نشود دل در این دیار نبندید که نابودید!
بدنیست بدانید سال گذشته طبق آمار با همین نگاهای حسد گونه، با همین خودخواهی ها و با همین سرکوب کردن جوانان، و نا امیدی ها، شهر هیرمند سومین شهر فقیر کشور و زابل ۶۵درصد جوانان بزهکار و معتاد را به خود اختصاص داد! بد نیست بزرگان سیستان اندکی هم این آمار و ارقام را مد نظر قرار دهند…
آری شهر زابل را می گویم همان شهر ارواح و شهر هیرمند همان شهری که سالیان سال است که دم از مرز و عایدات مرزی دارد!
نمیدانم تا کی و تا کجا قرار است اینگونه با همدیگر رفتار کنیم اما چه خوب گفت شاعر این شعر که تا یعقوب باز نگردد شهر در کین و حسد و بی عدالتی دفن خواهد ماند…
آوازه روح رفته بر می گردد
یک روز شکوه رفته بر می گردد
معنای گدازه های تفتان این است
یعقوب به کوه رفته برمیگردد
✍️نوری_خبرنگار، مدیرعامل موسسه مردم نهاد حامیان هنرهای ماندگار