سیستان فراموش شده: محمد جواد ظریف وزیر خارجه کشورمان بنا به طرح سوال مشترک نمایندگان زابل و زاهدان در خصوص استراتژی ایران در قبال رودخانهها و اکوسیستم مشترک میان ایران و افغانستان راهی مجلس شورای اسلامی شد و در پاسخ به سوال این نمایندگان با بیان اینکه پنج کمیته مشترک میان ایران و افغانستان وجود دارد که یکی از آنها در مورد آب است، گفت: توقع داریم قبل از اینکه ایران در قبال افغانستان ناگزیر به اقدام متقابل شود، دولت این کشور نیازهای ایران درخصوص حقابه را مورد توجه قرار دهد. رودخانههای هیرمند و حریررود دو موضوع مهم میان ایران و افغانستان در طول سالهای گذشته بوده و تاکنون 16 جلسه ویژه تنها در مورد حقابه هیرمند تشکیل شده است. ظریف تصریح کرد که مشکل آب سیستان تنها از طریق حقابه حل شدنی نیست و این مشکل به یک برنامه جامع احتیاج دارد. البته وزارت خارجه در این مساله به وظایف خود عمل خواهد کرد اما با توجه به مراحلی که تاکنون سپری شده است، ما اکنون یک راه در پیش داریم و آن اقدام متقابل است. امیدواریم افغانستان ما را مجبور به اعمال فشار نکند و به نیازهای همسایه بزرگ خود یعنی ایران توجه کند که همواره توجه ویژهای به این کشور داشته است.
سیستان خشک و کابل بیثبات
نمایندگان مجلس در حالی از پاسخ ظریف قانع شدند که اکنون منطقه سیستان به واسطه خشک شدن هامون و گرفتار شدن در بحران بیآبی، اکنون سالهاست که با مشکلات عدیدهای روبهرو است. ادامه چنین وضعیتی با پیوند خوردن به بادهای 120 روز سیستان سبب شده است تا بخش اعظمی از ساکنان این منطقه به عنوان مرزبانان شرقی ایران ناچار به مهاجرت شوند و کسانی هم که هنوز از این منطقه مهاجرت نکردهاند، علاوه بر مشکلات معیشتی ناچار به دست و پنجه نرم کردن با بیماریهای مختلف ناشی از گردوغبار حاصل از این خشکسالی هستند. پیرمحمد ملازهی کارشناس شبه قاره هند در خصوص این مشکل و راهحلهای موجود آن معتقد است که مساله حقابه هیرمند دارای راهحلهایی است که ایران تاکنون این راهحلها را پیدا نکرده است. در زمان نخست وزیری امیرعباس هویدا که همزمان با دولت موسی شفیق در افغانستان بود، قراردادی میان دو کشور وجود داشت که حقابه ایران را 26 متر مکعب در ثانیه تامین میکرد و پس از سفر هویدا به افغانستان، محمدظاهر شاه پادشاه 2 متر مکعب اضافهتر نیز به ایران به عنوان هدیه اعطا کرد. در این میان ساخته شدن سد کجکی و کودتای داودخان قبل از تصویب این قرارداد در مجلس افغانستان شرایطی را پدید آورد که علاوه بر معلق ماندن این قرارداد در افغانستان به واسطه نبود مجلس، سیستان درگیر خشکسالی گسترده ای شد که بخش زیادی از مردم آنجا را ناچار به مهاجرت به مناطقی همچون گرگان و ترکمنصحرا کرد. پس از این ماجراها و تحولاتی که پس از آن در افغانستان صورت گرفت و همه به آن واقف هستیم، نگاه افغانها همچنان بیتوجهی به قوانین بینالمللی مخصوص رودخانههای مرزی است. آنها گمان میکنند که هیرمند متعلق به آنها است و به این مقررات پایبند نیستند. باید خاطرنشان کنم که قبل از بسته شدن سد کجکی مساله سهم ایران از هیرمند به طور کلی با اکنون متفاوت بود. شاید کسانی که از منطقه آشنایی کافی نداشته باشند، ندانند که بخشی از آب هیرمند از سد کجکی به سمت ایران میآید، ولی در طول راه کشاورزان خشخاش در افغانستان به وسیله پمپ آب از این آب برداشت کرده و چون دولت افغانستان در این مناطق نفوذ چندانی ندارد و طالبان در آنجا قدرت دارد، با گرفتن مالیات از کشاورزان اجازه چنین برداشتی را به آنها میدهد. این مساله باعث شده تا دولت افغانستان تاکید داشته باشد که ما سهم آب ایران را میدهیم ولی شرایط آن منطقه به اینگونه اقتضاء کرده و در حال حاضر کار خاصی از دست ما بر نمیآید.
امتیاز طلایی ایران برای نجات سیستان
این کارشناس شبه قاره هند در ادامه میافزاید: در واقع اکنون مشکل هیرمند و منطقه سیستان با توجه به شرایط کنونی، مشکلی پیچیده و چند جانبه است، اما این دلیل بر آن نیست که راهحلی وجود نداشته باشد و نتوان آن را از طریق دیپلماسی حل کرد.
رئیس جمهوری کنونی افغانستان اکنون در سطحی از روابط با ایران قرار دارد که میتواند بهتر از دیگران با کشورمان هماهنگ باشد. قرارداد چابهار که سال 1395 میان ایران، هند و افغانستان منعقد شد به اعتقاد من یک امتیاز بزرگ برای ایران محسوب میشود.
دولت کابل اکنون برای صادرات و واردات خود به شدت نیازمند دسترسی به چابهار است و با توجه به محصور بودن افغانستان در خشکی، تجار این کشور از سوی پاکستان تحت فشار قرار دارند. بنابراین چابهار برگ برنده ایران در مذاکرات با کابل است و فکر میکنم که افغانستان نیز بنا به مزیت نسبی خود حاضر است به شکل معقول به این قضیه ورود کند تا در نهایت شکل مطلوبی از قراردادهای تازه با تائید مجالس دو کشور به ثمر بنشیند.
محمد رضا ستاری- ابتکار